نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات پردیس فارابی دانشگاه تهران
چکیده
رابطه متن و مخاطب و تأثیرگذاری متن در مخاطب- بهویژه- در فضای متون دینی موضوع قابل توجهی از زاویه علم ارتباطات است. در ادبیات دینی اسلامی، گزاره دینی یا «حدیث» - و با قدری مسامحه- «خبرواحد»، به عنوان یک واحد کلام، شناخته شده است. اما جایگاه و کارکرد یک گزاره دینی در تولید یک معرفت دینی چگونه است؟ این کارکرد، احیانا تحت سیطره دستگاه فقهی قرار گرفته است و با تعابیری چون «حجیت»، از آن سخن رفته است. اما این کارکرد و جایگاه، نسبت به تولید یا انتقال معرفت، قابل واکاوی است. از یک سو، به میزان کاربرد یک گزاره دینی در طول تاریخ، حجم معارف مبتنی بر آن نیز افزایش مییابد. از سوی دیگر، ایجاد ارتباط مستقیم بین معرفت دینی و یک گزاره دینی، منطقی نیست. اساسا - با تأکید بر حوزهای غیر فقهی- هیچ یک از معارفی که ما در قالب خبرواحد، تلقی میکنیم، در فضای خلا و بدون توجه به معارف تمدنی، مورد قبول واقع نمیشود. در رهیافتی ناظر به تحلیل میراث حدیثی شیعه نیز باید گفت که نگاه کمی به احادیث و مبتنی بر ارتباط مستقیم گزاره دینی و معرفت، الگوی کارآمدی در تحلیل جایگاه اجتماعی سیاسی معصوم به شمار نمیرود.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Communication Analysis of the Interaction between the Religious Text and the Audience
نویسنده [English]
Assistant Professor of Quran and Hadith Farabi Campus - University of Tehran
چکیده [English]
Text- audience relation and the impact of the former on the latter, especially in
the context of religious texts, is a significant subject from communication
science viewpoint. In the Islamic religious literature the religious proposition
or "hadith", and with some degree of toleration a single-source narration
(khabar-e vahid), have been recognized as a discourse unit. But what is the
position and function of a religious proposition in producing religious
knowledge? This function has probably been dominated by the jurisprudential
system and has been spoken about in terms of "authoritativeness". But this
function and position are to be analyzed in relation to the production or
transmission of knowledge. On the one hand, in proportion to the application
of a religious proposition throughout history, the volume of knowledge based
thereon increases. On the other hand, it is not logical to establish a direct
relationship between religious knowledge and a religious proposition.
Basically, with emphasis on non-jurisprudential areas, none of the teachings
that we consider to be in the form of single-source narration could be accepted
in a vacuum regardless of civilization-based knowledge. In the approach to
analyzing the Shi'a hadith heritage, it should also be said that a quantitative
look at the hadiths based on the direct relation between the religious
propositions and knowledge is not an effective model in analyzing the sociopolitical
status of the Infallibles.
کلیدواژهها [English]